ایلیا جونم ایلیا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

ایلیا هدیه ای به مامان وبابا

ایلیا جون به مشهد میرود

شیرمرد من این اولین سفر زندگیت بود رفتی پا بوس امام رضا. 10مهر1392من وشما وبابا واقاجون ومامانی ودایی رسول (خاله چون امتحان داشت نتونست باهامون بیاد ) باقطاررفتیم پیش امام رضا.توی حرم همش پیش بابا بودی واصلا اذیت نمیکردی ولی موقع غذاخوردن هممونو بیچاره کردی بس که شیطونی میکردی حتی روی صندلی کودک هم نمینشستی بخاطرهمین دایم یکیمون سرمیزغایب بودتابقیه غذابخورن اون1نفر اخرغذاشوبخوره موقع خریدهم دوستداشتی بیای پایین وچهادست وپاخودت بری  خلاصه داستانی باهات داشتیم قندون من ولی خییییییییییلی خوش گذشت کلی توی حرم بازی میکردی مشتی ایلیای مامان. الهی امام رضا همیییییییییشه نگهدارت باشه پسرم. اینم عکس مشتی ایلیا ب...
4 اسفند 1392

ایلیاجون وشونه وقیچی

امشب برای اولین بار موهاتو کوتاه کردم.بابایی شمارو نگه داشت وقیچی همش موهاتو بوسید خوشگلم.یه عالمه گریه کردی. ازقیچی میترسیدی .دست به موهات میکشیدم فکر میکردی قیچی دارم فرار میکردی عزیزدلم. اخه قیچی ترس داره شیر کوچولو من؟الهی فدات شم که دیگه پشت مو نداری ی ی ی ی ی ی ی. انقدخوشگل شدی.مثل قرص ماه گرد وخوشگل شدی امیدمن. چقدرجدی.حالا خوشگل شدی مارو هم تحویل بگیر خوشششششششششش تیپ. ایلیا خیلی دوستدارم پسرم.یه دننننننننننننیا برام عزیزی عشقم. واسه اینکه اروم بشی وگریه نکنی برات سی دی حسنی گذاشتم.هرچندموقع کوتاه کردن افاقه نکرد اما بعدش یه کم شیر خوردی وحسنی دیدی واروم شدی عزیز دلم. به به مثل ماه شدی. پسرم فردا خوشگل ...
1 اسفند 1392